لنالنا، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره

لناخاله ریزه

گریه

1391/8/13 2:35
نویسنده : مامان نرگس
811 بازدید
اشتراک گذاری

من همیشه تو وب دخملی عکسهای خندون لنا جونی رو گذاشتم ولی این پست که فقط یه عکس داره مربوط به گریه کردن میشه.

یه شب لنا یه دفعه و بدون دلیل شروع کرد به گریه کردن اونم از نوع عربی( تو کیش کم بارون میباره ولی وقتی هم شروع میشه سیل آسا میباره زود هم تمام میشه یعنی رعد وبرق و بارون وآفتاب کلا در عرض 1ربع ساعته واسه همین به بارونهای کیش میگن بارون عربی)

خلاصه من نمیدونم این اشکهارو از کجا میاره به قول خودش گولی گولی اشک میریخت. هرچی من ووحید

میگفتیم چی شده ؟؟؟؟؟؟ خیر فقط گریه

لنا

حالا عکس العمل من چی بود!!!!!!!!!!!!!!!!!!

برای خوندن عکس العمل من تشریف ببرین ادامه مطلب

وای نگین چه بی رحم هستم ولی من فقط میخندیدم آخه واقعا جالب بود یه دفعه گریه اونم تو حد المپیک

بعد از چند دقیقه خنده نشست رو لبهای عسلکم ولی من مجبور شدم تا نیم ساعت قصه بگم .

عجب دنیایی دارن این بچه ها

بعضی وقتا دلم میخواد بچه بودم ولی نه حاضرم حتی برگردم به 7 یا 8 سال پیش چراشو تو یه پست رمزدار میزارم براتون ولی فقط بگم که:

نردبان ناکسان گردیدن از ناپختگی ست

دست  بر  بامند و با پا  نردبان  را  بفکنند

حالا دیگه خام نیستم پخته شدم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (8)

آناهیتا مامانیه آرمیتا
13 آبان 91 2:42
ایشالا همیشه گریه هات بی دلیل وگذراباشه وزودخنده جاشوبگیره لناجونی


مرسی خاله جون
مامان کوروش
13 آبان 91 11:53
عزیزمی لنا جونم چرا گریه اخه ولی بچه ها به گریه هم احتیاج دارن مثل خندیدن لنا جون هم این حالت رو نیاز داشته عزیزم امیدوارم همیشه رو لبت خنده باشه ودیگه اشکهای خوشگلت رو نبینمراستی نرگس عکس چی شد


مرسی لیلا جون
مامان محمد و ساقی
13 آبان 91 13:31
سلام
هی وای من لنا جون چرا گریه کردی خاله جون
کار مامانت هم حرف نداشت
میگم نرگس جون همیشه تو عکسها قر و فر داشت اینجا رو ببین


مینا فکر کنم خوابش میامد ولی داشت با خواب مبارزه میکرد. من از وقتی لنا دنیا امده تا حالا شبها موقع خواب بهش لباس زیردکمه دار میپوشونم . ولی تازگی دکمه هاشو نمیبنده اذیت میشه
مامان محمد و ساقی
13 آبان 91 13:33
من منظورتو خوب می فهمم.این دفعه اگر نردبان یه سری آدم بی جنبه شدی و نمک نشناس یه خورده اون نردبان رو بلغزون تا حساب کار دستشون بیاد


نمیاد مینا جون
لی لی
14 آبان 91 10:49
آخرشم معلوم نشد چرا گریه میکرد؟
ناااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااازی
راستی در مورد بازی:
باید id قبلیت رو transfrom کنی یعنی برگردونی گزینش هم بالای صفحه اس
در ضمن تو یاهو هم میل هایی میاد که با استفاده از اونا اکتیو یا به روز رسانی میشه


فکر کنم خوابش میامد . نتونستم وارد بشم لی لی جون
مام پارسا
15 آبان 91 23:19
اللللللللللللللللللللللللللللللهی
خب مامانی دخملی می خواست یه کم واسه بابا و مامانش ناز کنه دیگه...بچه ها هر چقدر هم که بهشون محبت کنی بازم بعضی وقتا انگار کمبود محبت پیدا می کنن.
خدا به داد ما مامان و باباها برسه با این بچه های نازنازیمون
خانوم گل رو ببوس


راست میگین ولی باور کن اینا موفق تر از ماهستن . ما همیشه رعایت همه چی رو میکردیم وهنوزم میکنیم ولی بچه های امروزی راحت تصمیم میگیرن
بابای دوقلوها
17 آبان 91 17:06
آخرش دلیل گریه های گلی مشخص نشد؟؟


نه عمو فکر کنم خوابش میامددخملی
خاله ساناز
13 آذر 91 10:24
مامان لنا خوشحال میشم به وب خواهرزاده های منم سری بزنید. با لیتک موافقید؟ من لینکتون کردم.