گریه
من همیشه تو وب دخملی عکسهای خندون لنا جونی رو گذاشتم ولی این پست که فقط یه عکس داره مربوط به گریه کردن میشه.
یه شب لنا یه دفعه و بدون دلیل شروع کرد به گریه کردن اونم از نوع عربی( تو کیش کم بارون میباره ولی وقتی هم شروع میشه سیل آسا میباره زود هم تمام میشه یعنی رعد وبرق و بارون وآفتاب کلا در عرض 1ربع ساعته واسه همین به بارونهای کیش میگن بارون عربی)
خلاصه من نمیدونم این اشکهارو از کجا میاره به قول خودش گولی گولی اشک میریخت. هرچی من ووحید
میگفتیم چی شده ؟؟؟؟؟؟ خیر فقط گریه
حالا عکس العمل من چی بود!!!!!!!!!!!!!!!!!!
برای خوندن عکس العمل من تشریف ببرین ادامه مطلب
وای نگین چه بی رحم هستم ولی من فقط میخندیدم آخه واقعا جالب بود یه دفعه گریه اونم تو حد المپیک
بعد از چند دقیقه خنده نشست رو لبهای عسلکم ولی من مجبور شدم تا نیم ساعت قصه بگم .
عجب دنیایی دارن این بچه ها
بعضی وقتا دلم میخواد بچه بودم ولی نه حاضرم حتی برگردم به 7 یا 8 سال پیش چراشو تو یه پست رمزدار میزارم براتون ولی فقط بگم که:
نردبان ناکسان گردیدن از ناپختگی ست
دست بر بامند و با پا نردبان را بفکنند
حالا دیگه خام نیستم پخته شدم